» » سومین جلسه تدبر در قرآن کریم / موضع الهی درباره شادابی و نشاط
سومین جلسه تدبر در قرآن کریم / موضع الهی درباره شادابی و نشاط

انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه، در یازدهمین درس‌گفتار تدبر در قرآن به موضع الهی درباره شادابی و نشاط اشاره کرد و گفت: در سوره فجر چهره مبارزه با ظلم و ظالمان و رفع محرومیت‌ها به عنوان نفس مطمئنه نام برده شده و تصویر زیبایی که از آن ارائه می‌شود این است که در آغوش محبت خدا قرار می‌گیرد و هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. 

به گزارش ایکنا، یازدهمین درس‌گفتار چهار فصل قرآنی در فصل زمستان با موضوع «تدبر در قرآن» از نشانی اینترنتی isqa.ir پخش شد. این سلسله درس‌گفتارها از سوی دبیرخانه این رویداد فرهنگی ـ هنری، که در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور مستقر است، برگزار می‌شود.

در این درس‌گفتار انسیه برومند، مدرس و پژوهشگر حوزه و دانشگاه، دانش‌آموخته رشته تفسیر تطبیقی قرآن کریم و عضو مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت، به موضوع شادابی و نشاط پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سلام و درود خدمت شما عزیزان

با سلسله‌درس‌گفتارهای چهار فصل قرآنی خدمت شما هستیم و سعی می‌کنیم که فهمی از شادابی و نشاط پیدا کنیم که مسیر پیش روی ما را شفاف و روشن کند. برای همین به سراغ کلام خدا رفتیم.

در جست‌وجوییم که ببینیم موضع الهی درباره شادابی و نشاط چیست؟ در دو جلسه گذشته سعی کردیم که آشنایی حداقلی با این موضوع پیدا کنیم. از اینجا شروع کردیم که حقیقت شادابی و نشاط چیست؟ به چیزی در بیرون ما برمی‌گردد یا مربوط به چیزی در درون ماست؟ با همین سؤال به سراغ سوره مبارکه همزه رفتیم و با این پاسخ مواجه شدیم که حقیقت شادابی و نشاط به رشد ارزش‌های درونی ما برمی‌گردد و ارزش‌های درونی همان چیزی است که از آن به کرامت تعبیر می‌شود و هر چقدر بتوانیم این ارزش‌ها را زنده‌تر نگه داریم و به واسطه آن‌ها جایگاه حقیقی خود را پیدا کنیم، به شادابی و نشاط بیشتری دست پیدا می‌کنیم. بنابر این، به سراغ سوره مبارکه بلد رفتیم و متوجه شدیم که شادابی و نشاط حقیقی در رشد ارزش‌های درونی است، چگونه این اتفاق رقم می‌خورد? در تعامل با محیط پیرامونمان، ما موجودی بی‌نهایت آفریده شده‌ایم ولی در جهانی قرار گرفته‌ایم که دارای نهایت و نیز سرشار از محرومیت‌ها، محدودیت‌ها، سختی‌ها و تزاحم منافع و دشواری‌هاست. با این سؤال که چگونه این چالش را رفع کنیم، به سراغ سوره مبارکه بلد رفتیم و در آنجا با قاعده‌ای از قواعد خلقت انسان آشنا شدیم. این سوره به ما گفت که اتفاقاً هر چقدر ما بتوانیم با هدف رشد ارزش‌های درونی خودمان با محرومیت‌ها مواجهه درست‌تری کنیم از هر در بسته‌ای به ‌دنبال راهی برای باز کردن آن و مسیر جدیدی باشیم. اگر مسیری نیست، مسیر جدیدی را درست کنیم. همین باعث می‌شود که ما به رشد و خودشکوفایی برسیم و هر چقدر چهره زیبای رشد و خودشکوفایی را بیشتر ببینیم، درک ما از شادابی و نشاط بالاتر می‌رود.

می‌خواهیم به سراغ سوره مبارکه فجر برویم و در امتداد این دو صحنه‌ای که سعی کردیم ببینیم، به صحنه جدیدی دست پیدا کنیم. ما آن انسانی شدیم که متوجه شد شادابی‌مان به رشد ارزش‌هایمان وابسته است و بعد متوجه شدیم که برای رشد این ارزش‌ها باید به جنگ محدودیت‌ها، سختی‌ها و دشواری‌ها برویم. هرچقدر بیشتر با محدودیت‌ها مواجه شویم و پرتلاش‌تر باشیم و سعی کنیم از گردنه‌های سخت‌تری عبور کنیم، توانمندتر و قدرتمندتر می‌شویم و هر چقدر قدرتمندتر شویم، رشد بیشتری کرده‌ایم و دارایی‌های ما معنادار می‌شود و هرچقدر این دارایی‌ها را در داد و ستد بهتری با جهان پیرامونمان قرار دهیم و هدفمان بیشتر بخشیدن باشد تا گرفتن، رشد بیشتری می‌کنیم و درک ما از شادابی و نشاط افزون‌تر می‌شود.

اگر مخالفت‌ها شدت پیدا کرد، طبعاً ما دو گروه می‌شویم. با چنین فلسفه فکری و چنین دیدی تمام ما به دو دسته تقسیم می‌شویم، یکی گروهی که دقیقاً متوجه این حقیقت می‌شود و درک می‌کند که باید رفع محرومیت و فاصله‌‌ها را کم کند و اختلافات را از بین ببرد و سعی کند که همه از آنچه خدا آفریده است بهره‌مند شوند و تلاش می‌کند تا جاهای خالی را پر و محرومیت‌ها را برطرف کند. برای نداشته‌ها، داشته فراهم کند و در یک کلام اهل مبارزه با رفع محرومیت می‌شود و در طرف مقابلش هم طبعاً کسی است که چنین فلسفه و دیدگاهی را نمی‌پذیرد و می‌گوید که دنیا همین دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و میل من به بی‌نهایت باید به واسطه همین مادیات تأمین شود و اگر قرار است که میل من به بی‌نهایت تأمین شود و در مسیر شادابی و شادکامی قرار بگیرم آن کسی که باید بیشتر از همه داشته باشد من هستم و اگر قرار است که آن فرد من باشم، بقیه نباید داشته باشند. پس خلاف آن شخصیت اول عمل می‌کند و به دنبال این است که دائم داشته‌های خود را بیشتر و نداشته‌های دیگران را اضافه کند. طبعاً وقتی آن چیزی که ما با آن زندگی می‌کنیم محدود است، لازمه بی‌نهایت داشتن این می‌شود که دیگران نداشته باشند. اگر قرار است من بیشتر داشته باشم، باید بقیه نداشته باشند تا من بیشتر داشته باشم و این چالش ایجاد می‌کند.

ممکن است چنین شخصیت‌هایی در تقابل با هم قرار نگیرند. به چه نحوی؟ طبعاً اگر من کسی باشم که شادابی و نشاط و لذت بردن خودم را در کسب دارایی بیشتر بدانم و متوجه شوم که بخواهم هر چقدر بیشتر داشته باشم باید دیگران را محروم کنم، با کسی که ضد این تفکر است و می‌خواهد که دیگران را بهره‌مند کند، مخالف می‌شوم و من آن کسی می‌شوم که به جنگ کسی می‌روم که رفع محرومیت می‌کند نه اینکه ابتدا به ساکن او به جنگ من بیاید.

چالش ظالم و مظلوم

همیشه در تمام زندگی بشر این حقیقت وجود داشته است که انسان‌هایی که به دنبال خیرخواهی نیستند و آن‌ها را انسان‌های بد می‌نامیم، همیشه به جنگ خوبی‌ها رفتند و هیچ وقت ابتدا به ساکن شما ندیدید که خوبی‌ها به جنگ بدی‌ها بروند. معمولاً در تمام چالش‌هایی که در طول تاریخ بشر ایجاد شده است بدی‌ها به جنگ خوبی‌ها رفتند. چرا؟ چون چهره‌ای طالب خیر و چهره‌ای طالب شر است و آنکه طالب خیر است، برای همه خیر می‌خواهد و آن‌که طالب شر است، خیر را فقط برای خودش می‌خواهد و معلوم است که بین اینها چالش ایجاد می‌شود. اگر قرار باشد آن‌که اهل خیر است تا رفع محرومیت بایستد و مدافع همه باشد، معلوم است که کم نمی‌آورد و در مقابل کسی می‌ایستد که طالب است تا همه چیز را برای خودش داشته باشد و این امر چالش ظالم و مظلوم را ایجاد می‌کند که در سوره مبارکه فجر درباره‌اش صحبت شده است.


در سوره مبارکه فجر دو شخصیت داریم که یکی به ‌دنبال ظلم کردن است و بزرگی و عظمت خود را در این ‌می‌بیند که همه چیز داشته باشد و تبدیل به قوم عاد می‌شود و چهره‌ای که از دنیا درست می‌کند خانه‌هایی با ستون‌های بسیار بلند است. بنابراین به دنبال منحصر به فرد بودن و تک بودن و شاخص شدن می‌گردد و سعی می‌کند به واسطه فرمی که به ظاهر زندگی‌اش می‌دهد فاصله خودش را با بقیه حفظ کند و طبعاً برای اینکه بتواند چنین فرمی را برای خودش فراهم کند و بتواند برای خودش کاخ بسازد، باید دیگران را کوخ‌نشین کند. این همان چیزی است که خداوند درباره‌اش می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ؛ مگر ندانسته‏‌اى كه پروردگارت با عاد چه كرد»(فجر، ۶). «إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ؛ با عمارات ستون‏دار ارم»(فجر، ۷). شهری داشتند بسیار باشکوه با خانه‌هایی با ستون‌های بسیار بلند و لازمه بالا رفتن از ستون‌های بلند خراب کردن ستون‌های خانه‌های دیگران است. غیرممکن است من بخواهم بلندترین ستون‌ها را داشته باشم و در مادیات طالب بیشترین‌ها باشم، اما مجبور نشوم که خانه‌های دیگران را خراب کنم. حضرت امیر می‌فرمایند که در کنار کاخ‌ها کوخ‌ها و خانه‌های زیبا و نیز در کنار آن‌ها خانه‌های نازیبا ساخته می‌شوند. همیشه این تقابل وجود داشته و یک شخصیت مجبور است برای اینکه بتواند ستون‌های خانه‌هایش را بالا ببرد، ستون‌های بقیه خانه‌ها را خراب کند یا تبدیل به چنین صورتی ‌شود؛ «وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ؛ و با ثمود همانان كه در دره تخته ‏سنگها را مى‌‏بريدند»(فجر، ۹). ثمودی که برای اینکه بتواند به آن شکوه و عظمت و جلوه خودش دست پیدا کند، کوه‌ها را می‌تراشید تا خانه‌های زیبایی درست کند و در سختی به دنبال آسایش می‌گشت، چیزی که خداوند درباره قوم ثمود به ما نشان می‌دهد تضاد بسیار جالبی است. قومی بسیار رفاه‌طلب است و می‌خواهد لذت‌های خود را تأمین و شادابی و نشاط را درک کند و برای اینکه به این شادابی و نشاط برسد، سختی‌ بسیاری را تحمل می‌کند، به طوری که خدا آن‌ها را اینگونه توصیف می‌کند که خانه‌های تابستانی و زمستانی و خانه‌هایی در دشت‌های وسیع و کوه‌های بلند دارند.

 

  

0/12/25