» » سلسله‌نشست‌های چهره‌ای بر بوم آیات / ۲ پیام سوره علق برای «حُر»

به گزارش روابط عمومی سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور، این سازمان با همکاری مدرسه دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان، سلسله‌نشست‌های «چهره‌ای بر بوم آیات» را در ۱۰ جلسه و با حضور کاظم رجبعلی، استاد تدبر در قرآن کریم، برگزار می‌کند.

نخستین نشست این مجموعه دهم مردادماه برگزار شد که به روایت قرآنی از سیره عملی حضرت مسلم ابن عقیل(ع) اختصاص یافت. مشروح بخش دوم این نشست در ادامه می‌آید:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم

روزهای اول ماه مبارک را گاهی برخی از هیئت‌ها به نام جناب حر ابن یزید ریاحی می‌شناسند و عزاداری‌ها و بزرگداشت‌ها به او اختصاص دارد.

داستان حضرت مسلم و درس‌های سوره یس 

در جلسه‌ای که گذشت دریچه‌ای را باز کردم و آن هم این بود که تاریخ امکان تکرار شدن دارد و ما باید بصیرت لازم را داشته باشیم و عبرت مناسبی از تاریخ بگیریم تا یک حماقت و جنایت را تکرار نکنیم.

برای رسیدن به آن، بصیرت لازم است، اما بصیرت از دل تاریخ به دست نمی‌آید. قرآن می‌تواند این بصیرت را در اختیار ما قرار دهد. آیا با دوست داشتن قرآن و قرائت بصیرت به دست می‌آید؟ قرآن را اینگونه بخوانیم که یک سوره را انتخاب و روی آن توقف کنیم. به نحوی که یک هفته یا یک ماه تمام ذکر و فکر من عبارات، کلمات و داستان آن سوره باشد. آن وقت هر اتفاقی رخ دهد، می‌توانیم به آن سوره ارجاع دهیم و نتایج شگفت‌انگیزی بگیریم و گزاره‌های مطلوبی را به دست بیاوریم و احتمالا آن گزاره‌ها تدبر لازم را در ما به وجود می‌آورند.

مثلاً توقف بر روی سوره علق، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ...» بحث این سوره رسالت و بعثت پیامبر(ص) است. به نحوی در این سوره تعیین تکلیف می‌شود که باید چه کرد و قرآن با انسان چه می‌کند؟

یک فراز، عبارات و آیاتی از این سوره خیلی تکان‌دهنده است، البته همه آیات این سوره همین‌گونه است، ولی من بخش خاصی را که بر آن معطوف شده‌ام می‌گویم، آنجا که می‌فرماید: «أَرَأَيْتَ الَّذِی يَنْهَى، عَبْدًا إِذَا صَلَّى، أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى، أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى»؛ آیا دیدی آنکه با شدت و جدیت و لجاجت تمام بنده‌ای را از نماز خدا نهی می‌کرد و...؟

این آیات را به دو گونه می‌توان ترجمه کرد. گونه اول این است که وای اگر این آدم با همین جدیت در جبهه مثبت بود و روی دور هدایت و تقوا قرار می‌گرفت چقدر خوب بود. گونه دیگر این است که این شخص فکر نکرد کسی که روبه‌روی او ایستاده است، اگر بر هدایت باشد تکلیفش چیست و روبروی چه کسی ایستاده‌ است؟

به نظر هر دو حالت در مورد جناب حر بسیار گویاست. من می‌توانم به روضه حر به نحو دیگری بنگرم. در سوره مبارکه علق وقوف کرده‌ و در ذهن خودم شروع می‌کنم گزاره‌ها و داده‌های مربوط به حر را تحلیل می‌کنم.

حر نشسته است. دو لشکر را روبه‌روی هم می‌بیند. حر کسی است که اول مقابل امام حسین(ع) ایستاد. این اولین مانع اوست، وقتی تشنه بودند امام حسین(ع) به آنها آب داد. او نیز ادب به خرج داد و نماز جماعت را به امامت امام حسین(ع) خواند. اینها را همه می‌دانند و همین کافی است. حر نشست یک جا دید دو طرف روبه‌روی هم هستند. از خود پرسید من مقابل چه کسی ایستاده‌ام؟ شاید از همان جایی که در نماز به امام حسین(ع) اقتدا کرد، این را به خود گوشزد کرد.

این نکته باید برای او تکان‌دهنده باشد، یک جای دیگر در خلوت خود آنجایی که صدای شیهه‌های اسب‌های لشکریان ابن سعد را می‌شنود و فرماندهانی که جمع شده‌اند تا سپاه را آرایش کنند، تکان می‌خورد.

وقتی به سوره مبارکه علق دقت می‌کنیم متوجه می‌شویم چه اتفاقی رخ داده است؟ ای حر تو چه کردی؟ بر تو چه گذشت؟ سوره علق جواب می‌دهد.

امام حسین(ع) می‌فرماید: «وای اگر حر با تمام جدیت خود به طرف ما می‌آمد»؛ «أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى، أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى».

حر نیز خود را در هر دو طرف قرار می‌دهد تا به یک نتیجه قطعی برسد. او اگر در سپاه حسین(ع) باشد، کشته می‌شود، چه باک از کشته شدن؛ مگر می‌خواست با زنده ماندن چقدر و چگونه زندگی کند. عزت و منطقی بالاتر از این هست؟

خود را آن طرف هم قرار می‌دهد؛ اگر در لشکر یزید بماند، در حالی که قلب و منطق و همه چیزش به او می‌گوید که پنجه در پنجه حسین ابن علی انداختن اشتباه است. پس چرا باید آلت دست عمرِسعد و شمر باشد. «أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى، أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى».

شاید هم یک بار این آیه او را درگیر کرده باشد: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى». خدای من همه اینها را در نظر بگیرد، در حالی که می‌بیند. حر تصمیم خود را گرفت و مصمم شد و حرکت کرد با تواضعی که نشان از پشیمانی داشت و با اسبی که از آن پیاده نشد تا اینکه در صبح عاشورا به شهادت رسید. باید بپذیریم که اگر در قرآن وقوف داشته باشیم و اگر سوره‌ای مانند سوره علق را بخوانیم، چیزهایی را که قبلاً شنیده‌ایم شنیدنی‌تر و دقیق‌تر می‌شود.

1/06/13